برای پسرم...
سلام مرد بزرگ
شاید واسه خودمم خیلی غریب بود اما امسال من هم مامان شده بودم و واژه مادر رو حس می کردم صبح شما با یک لگد جانانه ابراز احساسات کردی و من عاشق این لگدم بزن که همه وجودم از عشقت پرشه شاید این لگد شیرین ترین صحبتت با من باشه که من و غرق می کنه توی عشقت ...
پسرم این روزها زندگیمون یه کم پیچیده شده می دونی شما یه کوچولو دیگه پیش مایید و هنوز نتونستیم اتاقت و آماده کنیم چون صاحبخونه محترم گفته که کرایه دو برابر( آره مامان دو برابر اینجا اینطوریه تعجب نکن) ما هم نمیتونیم و باید زودتر اسباب کشی کنیم ولی شما نگران نباش پدرت داره همه سعی خودش رو میکنه تا مرد بزرگ تو اتاق خودش بخواب بره ...
واسه همه این اتفاقات می دونستم بابا حوصله نداره و یه جورایی قید کادو رو زده بودم اما پدرت خیلی مهربونتر از خیال من با یه سورپرایز جانانه ما رو غافلگیر کرد و در و باز کردم و دیدم یه بسته صورتی رو جاکفشی و خودش نیست بسته رو برداشتم و از تعجب داشتم شاخ در میاوردم و بابایی و دیدم که داره میخنده و میاد پایین من و بوسید و تبریک گفت و گفت این کادو اولین سال مادر شدنت عزیزم از طرف من و پسرمون الهی قربون هردوتون برم دوستتون دارم و اما کادو پدرت کلی ما رو شرمنده کرد و یه شاخه گل رز از طلا واسمون هدیه گرفته بود...
عزیزم متشکرم که تو این شرایطم به یادم بودی عاشقتم و می بوسمت همسرت زهره.